گرامی داشتم ای نفس از آنت که آسان بگذرد بر دل جهانت
در آئینه دانشوران آمده است، بوعلی سینا در یکی از دورههای وزارت خود در حالی که با دبدبه وزارت از جایی عبور میکرد اتفاقاً از کنار دیواری گذشت که یک کنّاس (رفتگر) در مجاورت آن مشغول کار بود. وقتی بوعلی از آنجا عبور میکرد دید آن کنّاس با خودش دارد این شعر را زمزمه میکند:
گرامی داشتم ای نفس از آنت که آسان بگذرد بر دل جهانت
میگوید ای دل، من تو را به این دلیل محترم شمردم که کار دنیا بر تو آسان بگذرد. نوشتهاند بوعلی خندهاش گرفت که این بابا کنّاس است، کاری از این پستتر در دنیا وجود ندارد و تازه منّت سر نفس خودش میگذارد که من تو را محترم شمردم. اسبش را نگه داشت، صدایش کرد. او با همان هیکل و اندام آلوده و کثیف آمد. بوعلی گفت انصاف این است که در دنیا هیچ کس به اندازه تو نفس خودش را گرامی نداشته با این شغلی که برای خودت انتخاب کردهای! او به این قیافه و دبدبه و پس رو و پیش رو که نگاه کرد فهمید این آقا وزیر است. گفت: در عالم همّت، نان از شغل خسیس خوردن به که بار منت رئیس بردن.» این شغل من از شغل تو که وقتی میروی پیش پادشاه تا حد رکوع باید خم شوی خیلی شریفتر و بهتر است، من این را بر آن کار تو صد درجه ترجیح میدهم. نوشتهاند بوعلی از خجالت عرق کرد و با شتاب رفت.
[ مرتضی مطهری ، آینده انقلاب اسلامی ایران ، تهران ، انتشارات صدرا، چاپ سی و یکم ، 1389 ، ص 62و 63]
اسم چهارده معصوم به حروف ابجد برای متوسل شدن و حاجت خواستن از ایشان آورده شده است.
تو ,بوعلی ,، ,است، ,شغل ,کار ,آسان بگذرد ,محترم شمردم ,به این ,عبور میکرد ,نوشتهاند بوعلی
درباره این سایت