محل تبلیغات شما
دو شعر از  گرمارودی و جهاندار در ستایش شهید چمران

مثل چمران بمیرید !

چمران وقتی یتیم‌خانه‌ای را در لبنان دایر کرده بود، در آن فضا به خانم خودش می‌گوید ما غذایی را من‌بعد می‌خوریم که این یتیم‌ها می‌خورند. خانمش می‌گوید یک وقت مادر من یک غذای گرم و خوبی را پخته بود برای من و مصطفی. مصطفی دیروقت آمد خانه. بهش گفتم که بیا این غذا را بخور. آمد بنشیند بخورد برگشت از من پرسید که آیا بچه‌ها هم از همین غذا خوردند؟ من به چمران گفتم نه، بچه‌ها غذای یتیم خانه را خوردند، این غذا را مادرم پخته برای شما، شما بنشین بخور. می‌گوید چمران با تمام گرسنگی‌ای که داشت و ولعی که برای خوردن این غذا داشت، غذا را گذاشت کنار و گفت نه! ما که قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه‌ها بخورند. خانم چمران می‌گوید که من بهش گفتم بچه‌ها که الآن خواب هستند! شما که همیشه رعایت می‌کنی، حالا این‌دفعه مادر من غذا درست کرده، بخور دیگر! می‌گوید چمران شروع کرد اشک ریختن. گفت بچه‌ها خواب هستند، خدای بچه‌ها که بیدار است ! این در کلمات حضرت امام کمتر به چشم می‌خورد اسم خاص ببرند و او را اسوه قرار بدهند. فرمود مثل چمران بمیرید.

[ خاطره از حجت الاسلام علیرضا پناهیان ، پیاده شده از سخنرانی ایشان در 15 رمضان 1395 ]

اسم چهارده معصوم به حروف ابجد برای متوسل شدن و حاجت خواستن از ایشان آورده شده است.

تنها مركب راهوار!

خداوند چند چیز به او می دهد!

چمران ,بچه‌ها ,غذا ,می‌گوید ,گفتم ,بخور ,این غذا ,غذا را ,مثل چمران ,چمران بمیرید ,مادر من

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

deboscabumf دانلود آهنگ جدید شهدا زنده اند ولایت آقا علی{علیه السلام} Elizabeth's memory best-text-girl www.koroh.ir آندن Mark's blog riolelingca